وبلاگ فرهنگي، علمی،ادبی، آموزشی (سرباز.ایرانشهر)
به اين وبلاگ خوش آمدید.
نويسندگان

چرا بچه ها دروغ مي گويند.

بچه ها بعضي وقتها دروغ مي گويند،چون به آنها اجازه راست گفتن داده نمي شود .وقتي يك بچه به مادرش دروغ مي گويدكه از برادرش متنفر است ، احتمالا مادر او را به خاطر اين راستگويي كتك مي زند . اما اگر حرفش را عوض كند و اين دروغ آشكار را به زبان آورد كه عاشق برادرش است شايد مادر او را در آغوش بگيرد و ببوسد. بچه از اين تجربه چه چيز به دست مي آورد؟ احتمال دارد فكر كند راستگويي به آدم صدمه مي زند و نادرستي پاداش دارد و اينكه مادر دروغگويي كوچولو را خيلي دوست دارد.

اگر ما مي خواهيم درستي را آموزش دهيم بايد آمادگي شنيدن حقايق تلخ را در كنار حقايق شيرين داشته باشيم. اگر مي خواهيم بچه اي را با درستي آشنا سازيم نبايدتشويقش كنيم كه درباره احساسات خود دروغ بگويد،احساساتي كه منفي ، مثبت يا دو جنبه اي هستند. ما با واكنش هاي خود احساسات او را جلب مي كنيم و كودك ياد مي گيردكه آدم درست يا نادرستي باشد.

[ پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:دروغ,آموزش,انتظار,حقايق,پاداش,تنفر,آغوش,, ] [ 8 بعد از ظهر ] [ غلامقادر ملازاده ]

معجزه لحن

هنگام برخورد با کودکان و حتی بزرگسالان لحن صحبت کردن و بکار بردن کلمات  بسیار مهم می باشد . لطفا به مطالب زير که بر گزيده يك بحث گروهي است توجه کنید:

 اداره كننده: فرض كنيد امروز يكي از آن روزهاي است که: تلفن مرتب زنگ مي زند، بچه گريه مي كند و قبل از آنكه متوجه شويد، نيمرو روي اجاق مي سوزد. شوهر شما نگاهي به اجاق مي اندازد و مي گويدك ((خداي من! تو كي مي خواهي...

لطفا به ادامه مطلب بروید:

 


ادامه مطلب
[ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:لحن,کلمات,نیمرو,درک,تلفن,بچه,گریه,ملامت,سرزنش, ] [ 7 بعد از ظهر ] [ غلامقادر ملازاده ]

                     نظام جديد ارتباطي

نظام جديد ارتباط با بچه ها، بر احترام متقابل و مهارت بنا مي شود. نظامي كه احترام دو طرف را حفظ مي كند: امير نه ساله، عصباني به خانه آمد. او قرار بود با همكلاسي هايش به گردش دسته جمعي بروند اما باران تمام برنامه ها را خراب كرده بود. مادر تصميم گرفت كه از راه تازه اي وارد شود و حرفهاي كليشه اي را كنار بگذارد:

-گريه كه كاري را درست نمي كند من كه باران را نمي سازم پس چرا از دست من عصباني هستي؟ مادر بخودش گفت (( پسرك از اينكه به پيك نيك نرفته دلخور شده است. او مي خواهد بانشان دادن عصبانيتش مرا در دلخوري اش شريك كند. حق دارد. من مي توانم با نشان دادن اينكه احساسات او را درك مي كنم و براي آن احترام قائلم كمك بزرگي به او بكنم.)) مادر پس از اين گفتگوي دروني به امير مي گويد:

-خيلي دلخوري؟

-آره!

-خيلي دلت ميخواس ميرفتي پيك نيك؟

-درسته!

-همه چيز درست بود اما حيف بارون اومد!

-بله

لحظه اي در سكوت گذشت. سر انجام امير سكوت را شكست و گفت:

مهم نيست، فرداهم روز خداست. ظاهرا عصبانيت او فرو كش كرده بود. امير تمام بعد از ظهر را در آرامش كامل گذراند. معمولا وقتي او عصباني به خانه مي آمد تمام افراد خانه را از خود بيزار مي كرد. باعث عصبانيت همه مي شد و تا موقع خواب آرام و قرار نمي گرفت. اين گونه ارتباط بر قرار كردن با كودك چه ويژگيهايي دارد و اجزا آن كدامند؟ وقتي طفل از خود احساساتي قوي بروز مي دهد، نمي تواند حرف كسي را گوش كند. از نصيحت و اندرز هم كاري ساخته نيست؛ انتقادي را هم قبول نمي كند. او از ما توقع دارد كه در كش كنيم. توقع دارد بفهميم در آن لحظه بخصوص در درون او چه مي گذرد. بچه ضمن اينكه نمي خواهد آن چيزي را كه تجربه مي كند آشكار كند، ميل دارد مورد درك واقع شود. اين يك بازي است، بازيي كه بچه در جريان آن فقط كمي از احساساتش را نشان مي دهد و از ما مي خواهد بقيه را حدس بزنيم.

 

[ شنبه 4 شهريور 1391برچسب:كودك,كودكستان,معلم,پدر,مادر,سئوال,نگراني,بچه,امير,نصيحت ,ارتباط,پند,درك ,خانواد,احساس, ] [ 10 بعد از ظهر ] [ غلامقادر ملازاده ]

حرفهاي بي ثمر

والدين از حرف زدن با بچه هايشان وقتي جوابهايي مثل ((هيچي))‌ مي شنوند نااميد مي شود

-         كجا بودي؟ بيرون چكار مي كردي   

- هيچي

والدين كه سعي مي كنند منطقي باشند خيلي زود در مي يابند كه اين چقدر مي تواند ملال انگيز باشد. يك مادر مي گفت: (( من سعي مي كنم با بچه ام منطقي باشم اما كار به جايي مي كشد كه صورتم از خشم كبود مي شود اما اوباز به من بي توجه است. وقتي هم كه جيغ مي كشم فقط به جيغهايم گوش مي دهد.)) بچه ها غالبا از حرف زدن با والدين طفره مي روند: آنها از اينكه مورد نصيحت و انتقاد واقع شوند دلخور هستند. آنها فكر مي كنند پدر و مادر ها بيش از حد حرف مي زنند. ديويد هشت ساله به مادرش مي گويد:

-         وقتي ازت يه سئوال كوچولو ميكنم چرا اينهمه جواب ميدي؟ همين بچه به دوستانش مي گويد:

-     من به مادر هيچي نميگم. اگه باهاش حرف بزنم ديگه به بازي نمي رسم. يك ناظر علاقه مند وقتي به حرفهاي پدر و مادر و بچه اي گوش مي دهد با كمال تعجب در مي يابد كه چطور طرفين به حرفهاي هم كم گوش مي دهند! گفت و گوي آنها بيشتر به گفتار هاي يك طرفه شبيه است. يك طرف قضيه انتقاد و راهنمايي مي كند و طرف ديگر منكر همه چيز مي شود و به التمامي مي پردازد. تر اژدي چنين رابطه اي نه به فقدان محبت  بلكه به نبود احترام بر مي گردد.

زبان روز مره ما براي حرف زدن با بچه ها كافي نيست. ما براي دستيابي به بچه ها و كاهش نا اميدي پدر و مادرها ، به روش تازه اي احتياج داريم، روشي كه حرف زدن را هم در بر مي گيرد.

[ پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:كودك,پدر,مادر,معلم,انتقاد,ايراد,ملال,دلخوري, ] [ 2 بعد از ظهر ] [ غلامقادر ملازاده ]

براي اينكه بتوانيم اعتماد بچه هايمان را بيشتر به خودمان جلب كنيم بايد آنها را درك كنيم .

به اين پرسش و پاسخ توجه كنين:

 ((مريم)) دوازده ساله پريشان و گريان بود. دختر عموي مورد علاقه اش بعد از تمام شدن تابستان به خانه اش بر مي گشت:   مريم: فاطي داره ميره، من دوباره تنها ميشم .  مادر: ميتوني يه دوست ديگه بگيري! مريم: من تنها ميشم! مادر: عادت ميكني. مريم: اوه مامان (باهق هق). مادر: تو با اينكه دوازده سالته هنوز يه بچه جيغ جيغوئي مريم خيره به مادر نگاه كرد و به اتاقش گريخت. اين صحنه مي توانست پايان خوشتري هم داشته باشد. احساسات يك بچه بايد جدي گرفته شود، حتي اگر خود موقعيت چندان جدي نباشد. از نظر مادر، شايد جدا شدن يك بچه از همبازيش آنقدر مهم نباشد كه او را به گريه وادارد، اما اين دليل نمي شود كه با بچه همدردي نكند. مادر بايد به خود مي گفت:

- مريم ناراحت است. من بهتر از هر كس مي توانم به او بفهمانم كه دردش را حس مي كنم. شايد بهتر بود او يك يا تمام اين حرفها را به دخترش مي زد:

الف) بدون فاطي تنها مي شوي.!

ب) دلت برايش تنگ مي شود.!

ج) به راستي جدا شدن از يك دوست سخت است.!

د) خانه بدون فاطي واقعا خالي است.!

چنين واكنش هايي مي تواند بين والدين و بچه روابطي گرم به وجود آورد. وقتي احساسات بچه درك شد، تنهايي و ناراحتي خودرا كم كم فراموش مي كند و عشق او نسبت به مادر افزايش مي يابد چون مادر او را درك كرده است. همدردي مادر به منزله تسلايي براي ضمير جريحه دار شده بچه موثر واقع مي شود.

[ جمعه 6 مرداد 1391برچسب:همدردي,احساس,درك,بچه ,پدر,مادر,دوست, ] [ 4 بعد از ظهر ] [ غلامقادر ملازاده ]

مقاصد پنهان

همه سوالات بچه ها هدفدار است وقتي بچه ها سوال مي كنند، اگر ما اوليا و معلمان آگاهي و دقت لازم را داشته باشيم به راحتي مي توانيم در دنياي بچه ها وارد شويم و اعتماد آنها راجلب نموده وبه آنها اطمينان داده و از استرس آنان  بكاهيم.

((امير)) پنج ساله، در اولين ديدارش از كودكستان كه هنوز مادرش او را همراهي مي كرد به نقاشي هاي روي ديوار نگاه كرد و با صدايي شبيه فرياد گفت:

_ كي اين نقاشي هاي زشت را كشيده؟ مادر دستپاچه شد و با ناباوري نگاهي به پسر انداخت و شتا بزده گفت:

- اين اصلا درست نيست به يك نقاشي قشنگ بگوييم زشت است. معلم كه به منظور اصلي بچه از سئوال پي برده بود، لبخندي زدو گفت:

- اينجا لازم نيست نقاشي هاي قشنگ بكشي. اگه دلت بخواد ميتوني نقاشي زشت هم بكشي. لبخندي بر لبان امير نقش بست. چرا كه براي سئوال پنهان خويش پاسخي يافته بود ((بابچه اي كه خوب نقاشي نمي كند چيكار مي كنين؟ )) بعد امير يك مسلسل شكسته از زمين برداشت و باقيافه حق بجانبي پرسيد:

- كي اين مسلسل را شكسته؟ مادر پاسخ داد:

- براي تو چه فرقي ميكنه كه كي اينو شكسته؟ تو كه كسي رو اينجا نميشناسي؟ اميردنبال اسم مخصوصي نبود. او مي خواست بفهمد چه بر سر بچه هايي كه اسباب بازي ها را مي شكنند مي آيد. معلم كه باز مفهوم سئوال را در يافته بود جواب مطلوبش را داد:

- اسباب بازي براي بازي كردنه بعضي وقتا هم مي شكند. خوب پيش مياد. اميرراضي به نظر مي رسيد. او از پاسخ هاي معلم اطلاعات لازم را به دست آورده بود(( چه خانوم خوبيه. زود عصباني نمي شه حتي وقتي عكس زشت مي كشيم يا اسباب بازي مي شكنيم. اينجا آدم راحته.)) امير دستي براي مادر تكان داد و به اتفاق معلم رفت تا اولين روز كودكستان را شروع كند.

[ جمعه 30 تير 1391برچسب:كودك,كودكستان,معلم,پدر,مادر,سئوال,نگراني,بچه,امير, ] [ 11 بعد از ظهر ] [ غلامقادر ملازاده ]

هيچ پدر و مادري با اين انديشه كه براي كودك خود زندگي تلخي را تدارك ببينند از خواب بيدار نمي شوند .هيچ مادري به خود نمي گويد : امروز تا آنجا كه ممكن است سر بچه ام داد مي زنم ،غر مي زنم و تحقيرش مي كنم . بر عكس اكثر مادران صبحگاهان تصميم مي گيرند كه : امروز روز آرامش است . نعره اي ،خشمي در كار نيست . اما ناخواسته باز با لحني كه هميشه سعي داريم از آن پرهيز كنيم سخناني بر زبان مي آوريم كه مشكلاتي را بوجود مي آورند.در ادامه مي خواهم مطالبي را تحت عنوان گفت وگو با اطفال كه از چند كتاب تربيتي استخراج شده  ارائه كنم تا راهنمايي براي شما والدين در جهت هرچه بهتر تربيت كردن بچه ها باشد.

منتظر مطالب باشيد.

[ پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:كودك,تلخ,پدر,مادر,معلم,خانواده,دختر,پسر, ] [ 9 بعد از ظهر ] [ غلامقادر ملازاده ]
درباره وبلاگ

به وبلاگم خوش آمديد.نيازمند نظرات مفيد شما هستم. با سپاس : ملازاده
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 1187
بازدید کل : 255696
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1



............................


------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------- ------------------------------------------------------ ---------------
کد اپلود عکس
................................................................
بک لینک فا